دیکشنری
داستان آبیدیک
out of employ
a͡ʊt ɑv ɛmplɔ͡i
فارسی
1
عمومی
::
بیكار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OUT OF COMMISSION
OUT OF CONCEIT WITH
OUT OF CONDITION
OUT OF CONSIDERATION
OUT OF CONTEXT
OUT OF CONTROL
OUT OF COURTESY
OUT OF DATE
OUT OF DEBT
OUT OF DEPTH
OUT OF DOOR
OUT OF DOORS
OUT OF EAR SHOT
OUT OF EARSHOT
OUT OF ELEMENT
OUT OF EMPLOY
OUT OF EMPLOYMENT
OUT OF FASHION
OUT OF FAVOR
OUT OF FOCUS
OUT OF FORM
OUT OF GAS
OUT OF GEAR
OUT OF GUNSHOT
OUT OF HAND
OUT OF HANDS
OUT OF HARM'S WAY
OUT OF HEAD
OUT OF HEART
OUT OF HOCK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید